بازارهای مالی، ترس و طمع، سه ضلع مثلث ثروت یا ورشکستگی؟!

یکی از ابعاد بازارهای مالی مسائل روانی آن است در این مقاله سعی داریم مسائل روانی این بازارھای مالی را برسی کنیم و به ‌اصطلاح روی آن‌ها آگاه تر باشیم. درست است که ترس و طمع جزو فاکتورهای شخصیتی هستند اما این مورد از اهمیت آنها کم نمی‌کند. مسائل روانی در بازارهایی مالی جزو چیزهایی هستند که معامله گران به آنها اهمیت کمی می‌دهند و فقط برای جنبه‌ی مهارتی کار وقت می‌گذارند. یعنی دغدغه‌ی معامله گران مسائل تکنیکال و فاندامنتال ھست اما چیزی که از آنها مهم‌تر است مسائل شخصیتی است. تکنیکال و فاندامنتال جزو موارد ضروری خواهد ماند اما چیزی که از شما یک معامله‌گر حرفه‌ای و متفاوت می‌سازد شخصیت شما نیز ھست.

البته که اگر شما به لیست ۱۰ تایی بهترین معامله‌گرها هم نگاهی بیندازید و راجع به آنها تحقیق کنید کاملاً متوجه می‌شوید که این افراد غیر از مسائل تخصصی و مهارتی روی ابعاد دیگر زندگی خودشان هم کار کردند و افراد با خردتری هم هستند. عضو جدا نشدنی سرمایه‌گذاری و معامله‌گری که همه‌ی افرادی که در این حیطه مشغول به کار هستند با آن سر و کله می‌زنند ترس و طمع است.

وقتی دچار طمع می‌شویم؟

چیزی که از نیاکان ما به ‌جا مانده، این است که باید تلاش کرد تا ثروت زیادی بدست آورد. اما تکنولوژی این مسئله را ثابت کرده است که برای ثروت زیاد، شما به زحمت زیادی نیاز ندارید. حتی شاید بتوانید یک شبه ثروتمند شوید و این موضوع برای مردم طمع ایجاد کرده و دلیل پاکی و طمع بودن نیاکان ما ھم در ھمین موضوع نهفته است. اینکه آنها از چیزی که داشتند راضی بودند و برای دارایی بیشتر طمع نمی‌کردند. اما حالا دنیا، دنیای مقایسه هاست و مردم گاهی حتی به‌ خاطر رقابت با افراد دیگر دست به طمع می‌زنند آن ھم بدون اینکه آگاهی کافی راجع به بازار ارز دیجیتال و مخاطرات آن داشته باشند.

اما زمانی که دچار طمع می‌شویم داریم چه چیزی را از دست می‌دهیم؟

شاید جواب شما سرمایه باشد، اما مسئله خیلی بزرگ‌تر از این حرفهاست. شما لذت زندگی خود را محدود می‌کنید. گاهی به لیست ثروتمندترین افراد دنیا نگاهی می‌کنم و سعی می‌کنم از آنها الگو بگیرم.  مارک زاکربرگ کسی است که ۶۷ میلیارد دلار ثروت دارد اما طرز زندگی این شخص اصلاً با میزان سرمایه او ھمخوانی ندارد. درسته، شاید کمی عجیب به نظر برسد اما مارک زاکربرگ توی کارهای روز مره ی خودش و حتی سرکار رفتنش ھمیشه از یک تیشرت خاکستری رنگ استفاده می‌کند. او گفته است که من ۱۰ نمونه از ھمین تیشرت دارم و هر روز از یکی آنها استفاده می‌کنم. حتی خانه‌ی او ھم خانه‌ای نیست که یک مولتی میلیاردر باید داشته باشد.

خب این مسئله چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟

مارک برای مسئله‌ی تیشرت خود توضیح داده است که نمی‌خواهم بین لباس‌های زیادف چیزی را انتخاب کنم، در عوض انتخاب‌های خودم را صرف چیزهای مهم‌تر می‌کنم. خب این شخص چقدر عاشق و غرق کار خودش شده است که  به‌ خاطر وقت ارزشمندش لباس خود را عوض نمی‌کند؟

حالا جواب سؤال من را بدهی، آیا مارک زاکربرگ بیشتر از زندگی لذت خواهد برد یا کسی که مدام دنبال پول و جایگاه مالی بهتر و بهتر است؟  قطعاً مارک زاکربرگ، قطعاً کسی که از کار خود لذت بیشتری می‌برد، از زندگی هم لذت بیشتری خواهد برد. زیرا که عمر ما بسیار محدود است و لیست خواسته‌هایی که داریم بسیار زیاد، پس چرا از چیزی که هستیم و داریم لذت نبریم؟

بحث ما بحث طمع است، و با تلاش برای رسیدن به خواسته های بسیار متفاوت است. اینکه شما برای خواسته های خودتان بجنگید کار بسیار شایسته‌ای است. اما اینکه به‌ خاطر دارایی و مال بیشتر سرمایه‌ی خودتان یا حتی دیگران را به خطر بیندازید واقعاً حماقت است. اما این مورد در بازارهای مالی جلوه‌ی بیشتری دارد. بازارهای مالی بازار طمع است و اگر کسی در این بازار با این مشکل کنار نیاید یا برای ان راه حلی پیدا نکند، جایی در این بازی ندارد.

ترس با ما چه کار می‌کند؟ 

بحث بعدی که راجع به آن باید صحبت کنیم ترس است. ترس گاهی اوقات واقعاً خوب است و می‌تواند کمک کننده و مفید باشد. مثلا ترس از مرگ باعث میشور که ما خیلی از کارها را برای حفظ جانمان انجام دهیم. اما گاهی اوقات ترس‌ها باعث حماقت می‌شوند و می‌توانند خیلی از فرصت‌ها را از ما بگیرند. گاهی اوقات ما به خاطر ترس‌هایمان، فرصت‌های شغلی بزرگ را از دست می‌دهیم. که می‌توانستند؛ زندگی ما را دگرگون کنند.

 ترس در بازارهای مالی 

ترس و طمع در بازارهای مالی


این نوع ترس کمی متفاوت است. می‌توانیم بگوییم همه‌ی افراد از بازارهای مالی می‌ترسند. از مغازه‌دار سر کوچه گرفته تا پسر بچه‌ای که بستنی او جلوی شما زمین می‌خورد. همه‌ی این افراد به دلیل جدید بودن بازارهای مالی از آن می‌ترسند یا شاید به دلیل نداشتن تخصص. همه‌ی این دلایل به جا هستند؛ حتی شما وقتی با افرادی که کمی مسن‌تر هستند راجع به این مورد، بحث می‌کنید حتی این معاملات را شغل نمی‌دانند.

آنها معتقد هستند که حتماً باید مرد برای انجام کار و شغلش باید صبح‌ها به سرکار برود و تا شب‌کار کند. اما بازارهای مالی این امکان را به شما داده‌اند که ساعت کار شما چیزی باشد که شما می‌خواهید و محل کار شما هم درگوشی همراهتان باشد. و در چند لحظه، اندازه کل روز یک کارمند درآمد داشته باشید. اما این ترس چیست که بازارهای مالی را برای ما مثل جنگل جلوه می‌دهد.

شما کاملاً راجع به مزایای این کار آگاه‌تر شدید و حالا آماده هستید که راجع به ترس به شما توضیح دهم. ترس تا حدی طبیعی است، شاید در بی‌تجربگی و مهارت کم شکل گیرد.

اما جالب است که بدانید افراد بزرگ و سرمایه‌دار این عرصه هم ترس را تجربه کرده‌اند و تا همین حالا هم تجربه می‌کنند. مسئله این است که شما باید با یک سرمایه‌ای وارد شوید که ذهن شما را درگیر نمی‌کند.

عددی که کارشناسان برای آن در نظر گرفته‌اند؛ ۱۵٪ سرمایه شما است. عددی که اگر آن را سرمایه‌گذاری کنید اصلاً در طول روز به آن فکر نمی‌کنید. حتی برخی از افراد، سال‌ها پیش بر روی بیت کوین سرمایه‌گذاری داشتند. اما این عدد به ‌قدری کم بود که آنها فراموش کردند که بیت‌کوین دارند! و بعد از مدتی به طور اتفاقی آنها مطلع شدند که ۲۰ هزار دلار پول دارند.  و لذت این سود خیلی بیشتر از لذت سودی هست که شما، شب و روز به آن فکر می‌کنید و به ‌منظور آن دغدغه‌ی آن حال خوبی ندارید. ما پیشنهاد می‌کنیم که شما تحلیل‌های خود را انجام دهید.

در آخرین مرحله مبلغ درگیر نکننده‌ای، از سرمایه خود را انتخاب کنید و با لذت سرمایه‌ گذاری کنید. حتی اگر سرمایه‌ گذار مهمی هستید و تحلیل‌های شما معمولاً به سود می‌رسد به این توصیه عمل کنید تا معامله‌گر حرفه‌ای‌تری شناخته باشید.

ترس و طمع در کنار هم (خطرناک‌ترین)

متأسفانه مشکلی بسیار بزر‌گی که برای افراد وجود دارد این است که دچار ترس و طمع می‌شوند هر دو این بیماری‌ها در کنار هم باعث ضرر و زیان‌های بسیار زیادی برای فرد می‌شود. شاید همین ضرر و زیان‌ها روزی به قیمت از دادن تمام سرمایه آن شخص تمام شود. مثل افرادی که تا یک خبر را می‌شنوند باور می‌کنند و در آن ارز سرمایه‌گذاری می‌کنند.که در آخر معلوم نیست که تکلیف آن ارز چه می‌شود اما تکلیف این افراد کاملاً مشخص است که ضرر خواهند کرد و یکبار برای همیشه از بازارهای مالی متنفر خواهند شد و هرکسی هم که می‌خواست به این بازار وارد شود را از این کار منع می‌کنند.

این افراد معمولاً کسانی هستند که رؤیای یک ‌شبه ثروتمند شدن را در سر می‌پرورانند و یکی از عامل‌های خطرناک در بازارهای مالی همین رؤیا پردازی است. درست است که در بازار رمزارزها امکان نوسانات بزرگ وجود دارد. اما این رؤیا نباید در ما وجود داشته باشد که یک‌شبه به یک میلیونر تبدیل شویم و همین رؤیاها دوباره در ما به طمع تبدیل می‌شود و می‌تواند ما را در دام بیندازد.

طمع اینکه از سود خوبی که کرده‌ایم راضی نباشیم و چشم به سودهای بالای دیگران ببندیم و بازی رقابتی با آنها به وجود بیاوریم و بخواهیم از آنها جلو بزنیم. مسئله‌ی اصلی این است که غالباً مقایسه‌هایمان را با افراد درستی انجام نمی‌دهیم.

یعنی کسی که هنوز یک سال نیست که این بازار را شناخته است، خودش را با یک ثروتمند ۶۰ ساله مقایسه می‌کند که حداقل ۲۰ سال در حال معامله بوده است. این‌ها همه از بیماری‌هایی هستند که امکان دارد برای ما به وجود بیایند. ما تا الان به شما آگاهی کامل راجع به این مسائل دادیم. 

حالا به سراغ راهکارهای عملی می‌رویم که اگر شما خودتان را در یکی از مشکلات بالا دیدید حالا بتوانید آن مشکل را برطرف کنید.

مرحله اول: به ویژگی‌های خودتان پی ببرید تا جزئیات رفتارهای خود را برسی کنید و به یک حد خوب از خودشناسی برسید.

به ‌عنوان ‌مثال:

اگر فردی با هیجانات بالا هستید این را ثبت کنید چون مسئله‌ای است که می‌تواند باعث طمع شما در بازارهای مالی باشد.

مرحله دوم: دانش و مهارت خود را در زمینهی کنترل احساسات بالا ببرید؛

 این مورد به شما کمک بسیار زیادی خواهد کرد. درست است که این مسائل ربطی به بازارهای مالی ندارند؛ اما این‌ها مکمل دانش‌های تخصصی هستند. همچنین این‌ها چیزهایی هستند که در همه‌ی مراحل زندگی برای شما کاربرد دارند.

به‌ عنوان‌ مثال: مثلاً شما که به شناخت خوبی راجع به خودتان رسیده‌اید، و فهمیده‌اید که فرد هیجانی هستید. حالا به دنبال کنترل این خصوصیت شخصیتی‌تان می‌روید. شما می‌دانید که با این صفت احتمال اشتباه شما بالا می‌رود و شما با دانشی که کسب کرده‌اید جلوی هیجانات اضافی خود را می‌گیرید و هوشمندانه معامله می‌کنید.

مرحله سوم: حالا شما به دنبال یادگیری تکنیک‌های معامله‌گری می‌روید.

شما شخصیت قدرتمندی ساختید و حالا کاملاً آماده هستید که یادگیری را شروع کنید. (هرچند می‌توانستید از همان اول در کنار مسائل روان شناختی یاد گرفتن این مهارت را هم شروع کنید.) خوشبختانه منابع خوبی در اینترنت فراهم شده‌اند که شما به‌راحتی می‌توانید از همین امروز به شروع به یادگیری پرایس اکشن و مسائل این‌چنینی کنید. و این منابع برای ما فرصتی هستند چون قبل از این دوران اصلاً هیچ منبع خوبی برای یادگیری این کار وجود نداشت.

اما این مورد رو هم در نظر بگیرید که استاد و مدرس خوبی رو انتخاب کنید که روی ذهنیت شما کار کنه و یک ذهن اقتصادی از شما بسازد. اگر شما ذهن اقتصادی داشته باشید؛ اگر توی بیابان هم شمارا رها کنند، باز هم می‌توانید از آنجا در آمد داشته باشید. اگر فکر می‌کنید این مسائل مهم نیستند قابل‌ توجه است که اینها مسائل عمیق معامله‌گری هستند. 

(اگر می‌خواهید این کار رو به شغل خودتان تبدیل کنید و صرفاً به چشم کار کوچک به آن نگاه نکنید)

مرحله چهارم: حالا معامله‌گری مجددی رو شروع کنید.

دلیل اینکه من برای مراحل قبلی زمان تعیین نکردم این بود که هر کس زمان و کشش خودش را دارد ما نمی‌توانیم برای یک نوجوان و یک جوان بیست‌ساله که در مهم‌ترین برهه زندگی خودش به سر می‌برد یک ‌زمان تعیین کنیم. همه شما درگیری‌ها و دغدغه‌های خودتان را دارید.

و برای خودتان تصمیم می‌گیرید. من فقط امروز به ‌عنوان راهنما کنار شما بودم. خب حالا بعد از کلی وقت گذاشتن شما به یک متخصص واقعی تبدیل شدید. کسی که هم روی روانش تسلط دارد و هم روی کارش و درآمد شما هم قطعاً عالی خواهد بود.

مثلث ثروت یا ورشکستگی؟ حالا دیگر شما با اضلاع این مثلث کاملاً آشنا هستید.

و می‌توانید قضاوت کنید؛ به نظر شما مثلث معامله‌گری، مثلث ثروت هست یا ورشکستگی؟ قطعاً مثلث ثروت!

درسته که ترس توی این بازار وجود دارد ریسک بالایی دارد طمع وجود دارد اما در کل نمی‌توانیم از خوبی‌های این بازار هم بگذریم به ‌علاوه کسایی که از این راه روزانه درآمد دارند و شمارشان روزبه‌روز بیشتر می‌شود.

نتیجه‌گیری

تا اینجای مقاله با من همراه بودید تا به اینجا برسیم، پس بادقت مطالعه کنید. اگر شما با راهی که من گفتم پیش برید قطعاً در این کار موفق خواهید بود. البته راه‌های اساتید دیگر هم قابل ‌احترام است. اما اگر بدون دانش و با ترس و طمع وارد بشوید، نتیجه خوبی که نمی‌گیرید هیچ، بلکه از این بازار متنفر هم خواهید شد و دیگر به سمت این ‌جور کسب ‌و کارهای اینترنتی نمی‌آیید.

شاید سرمایه شما کم ‌اهمیت‌ترین چیزی باشد که در این اتفاق از دست می‌دهید. بزرگ‌ترین مورد: ذهنیت و شخصیت شماست وگرنه اگر بحث پول بود که این مقاله برای شما ارزشی نداشت. این بازار، بازار نهنگ‌هاست و همان قدر که زیباست خطرناک است اما شما با هوشمندی می‌توانید توی این کار کاملاً موفق باشید مثل خیلی از افراد که موفق بود. دوستان، همه ما می‌دانیم که این بازار خیلی جذاب هست. جدید هم هست، پس یعنی پر از فرصت هست. افراد زیادی نیستند که‌ دانش کاربردی راجع به این موضوع داشته باشند و شما اگر وقت بگذارید و تمرکز کنید. 

می‌توانید به یکی از بهترین معامله‌گرهای ایران یا حتی جهان تبدیل بشود. این مقاله انگیزشی نیست و ما هم نمی‌خواهیم راجع به مسائل کلیشه‌ای بحث کنیم اما چیزی که صدق می‌کند همین است که این دانش یک فرصت است پس توصیه من به شمایی که دوستداران این مهارت هستید این است که حتماً آن را یاد بگیرید و از آن استفاده کن، این دانش طلاست و به نظر من همه افراد باید یادش بگیرند.

پیش بینی روند قیمت خیلی شغل جذابی است و البته تا چند سال دیگه به بزرگترین شغل دنیا تبدیل خواهد شد و من یه این مسئله ایمان دارم. چون روز به روز کاربرد هاش بیشتر می‌شود و جذاب تر و پر فرصت تر می‌شود این یعنی این که حالا حالا ها فرصت باقی هست و میتوانیم ازش استفاده ‌کنیم و البته ترس و طمع یه چیز جدانشدنی از معاملات هست ‌که همیشه وجود خواهد داشت و نمیشه ازش فرار کرد. ولی ما می‌تونیم با قوی تر کردن خودمون ترس و طمع رو شکست بدیم و احتمال ضرر رو به حداقل برسونیم‌.

توی هر کاری خطر سود و زیان وجود داره کسی که باید هوشمندانه کار کنه ماهستیم و هیچ کس در قبال کار ما مسئولیتی ندارد . حتی کسی که سیگنال می‌دهد، اگر ما از او سیگنال بگیریم و اشتباه باشد تقصیر اون شخص نیست چون در حقیقت سیگنال برای این است که ما هم برای بار دوم ان رمز ارز را برسی کنیم که این هم یکی از موارد ترس است.

در این مطلب راجب سه ضلع بازارهای مالی به آگاهی کامل رسیدیم و راه حل های جالبی راجع به این مسعله ی مهم  وشایع برسی کردیم . راه حل هایی که ایمان داریم اگر اجرا کنید قطعاً نتیجه خواهید گرفت. بعد هم از این راه حل ها مثال های متفاوتی زدیم که کاملا این موضوع برای شما جا بیفتد. بعد هم به مساعل روانشناختی معامله گر ها پی بردیم و سعی خواهیم کرد که این اتفاقات برای ما نیفتد بعد از آن هم به حق و حقوق خودمان رسیدیم و فهمیدیم کی می‌توانیم چه کسی را محکوم به کلاهبرداری کنید.

مرجع: tradingview

Comments

Popular posts from this blog

چگونه با استفاده از حجم معاملات ارز دیجیتال سود خود را افزایش دهیم؟

معاملات نهانی (Insider Trading) چیست و چرا غیرقانونی است؟